کد خبر 336284
تاریخ انتشار: ۲۶ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۶:۰۱

یک استاد دانشگاه تهران گفت: وقتی مشاغل حساس را در اختیار غیر متخصصان قرار می دهیم نخبگان هم دلسرد و نا امید می شوند و سبب فرار مغزها از کشور می شود.

به گزارش گروه فرهنگی مشرق، دکتر بهرام امیر احمدیان استاد دانشگاه تهران، در مورد آسیب شناسی نخبگان فکری در جامعه ما گفت: نخبگان دارای شرایط ویژه ای هستند که این شرایط برای بهره برداری از وجود و حضور آنها در جامعه ضروری است. اول اینکه جامعه قدر نخبگان را بداند و به اندازه توانشان به آنها وظایفی محول کند تا بتوانند از آنها بهره برداری کنند. بنابراین مهمترین آسیب شناسی نخبگان ناشناخته ماندن آنها در جامعه است.

وی افزود: دوم به کارگیری توان و ظرفیت های آنان در راستای آن تخصصی که دارند، است. سوم اهمیت دادن به طبقه نخبه به عنوان سرمایه معنوی و فکری جامعه و برنامه ریزی برای به کارگیری آنها در بخش های مختلف جامعه است. بنابراین مهمترین بخش آسیب شناسی این است که نخبگان را بشناسیم که نمی شناسیم و متأسفانه بانک های اطلاعاتی برای شناخت نخبگان کشور و به کارگیری آنها در برنامه ریزی ها و دربهره برداری های بهینه انجام نشده است که ضرورت دارد در این آسیب شناسی این مسائل در نظر گرفته شوند.

استاد دانشگاه تهران تصریح کرد: نیازمند بانک اطلاعاتی نخبگان هستیم تا در هر زمینه ای که نیاز به تخصص نخبگان داریم از نیروی فکری آنها استفاده کنیم. این کار تا آنجا که سابقه اش را داریم در نظر گرفته نشده است.

این محقق و پژوهشگر علوم سیاسی در مورد اینکه چرا تحرک فکری در جامعه نخبگان و اندیشمندان کم شده است، هم گفت: مهمترین عاملش این است که افراد غیر متخصص را در پست های تخصصی گمارده ایم. یعنی به نخبگان اهمیت داده نشده و آنها را در کارهایی که لازم است نگمارده ایم. این مسئله باعث دلسردی و در بسیاری موارد سبب فرار مغزها از کشور شده است. نخبگان وقتی می بینند به جای آنها از افراد غیر متخصص استفاده می شود مجبور می شوند که برای عرضه توان و ظرفیت های بالا و بهره وری بهینه خود به کشورهایی که آنها را جذب می کند مهاجرت نمایند.

استاد دانشگاه تهران در مورد اینکه علت رابطه غیر مؤثر نخبگان با جامعه چیست یادآور شد: یکی اینکه در جامعه ما در حرف به نخبگان اهمیت می دهند ولی در عمل  آنها به کار کماشته نمی شوند. سرمایه های ملی فراوانی در دانشگاه ها برای پرورش نخبگان هزینه شده است که تخصص فرا گیرند و به درجه نخبگی برسند؛ طبیعی است که اگر آنها به کار گرفته نشوند میل به مهاجرت پیدا می کنند و دوست دارند به جایی بروند که از توانایی ها و کارآفرینی و فکر و اندیشه آنها استفاده شود و خودشان هم تأمین باشند.

این محقق و پژوهشگر علوم سیاسی افزود: بنابراین افکار عمومی جامعه بایستی در زمینه احترام و اهمیت دادن به طبقه نخبه از طریق رسانه های عمومی آموزش داده شوند. در جامعه سرمایه مادی و فیزیکی داریم و هم سرمایه معنوی، سرمایه های معنوی کسانی هستند که با بکارگیری سرمایه های فیزیکی می توانند به افزایش سرمایه اجتماعی کمک کنند که در نهایت آنچه که در توان کشوری است بهینه استفاده شود و بهره وری و رشد و تولید ناخالص ملی را بالا می برند.

این نویسنده و محقق ادامه داد: معکوسش اینطور است که وقتی جامعه هیچ شناختی  از نخبگان نداشته باشد افکار عمومی نسبت به نخبگان در اثر برخی نشریات و رسانه ها که در شناساندن و معرفی نخبگان به طور سیستماتیک کار نمی کنند. (حاصل کار آنها) سبب می شود که نوعی گرایش منفی نسبت به تحصیل کردگان و افراد دارای اندیشه بالا، افرادی که می توانند هم افزایی در جامعه کنند به وجود آید یا در فیلمها و سریالها  نخبگان را طوری نشان می دهند که گرایش به خارج دارند و به کشور خود علاقه ندارند.

امیراحمدیان عنوان کرد: در کشورمان در دهه های اخیر این نگرش منفی به نخبگان ایجاد شده است. این مسئله سبب شده  که در سالهای اخیر، فرار مغزها شدت بگیرد و یا نخبگانی که در خارج هستند علاقه ای به بازگشت به وطنشان ندارند . باید بین توده مردم و طبقه نخبه و تحصیلکرده آشتی ایجاد کنیم که در نهایت موجب دلگرمی و نگهداشتن طبقه نخبه را فراهم کنیم تا از فرار مغزها جلوگیری کنیم.

وی افزود: عدم استفاده از نخبگان در مشاغل حساس باعث تلف شدن هزینه های ملی جامعه و ناکارآمدی سیستم می شود. وقتی در جامعه بین بدنه و توده مردم با طبقه تحصیلکرده و نخبه فاصله ایجاد شود طبیعی است که نخبگان جذب جامعه نمی شوند و گرایش منفی اکثریت و توده مردم نسبت به نخبگان سبب گریز آنها از جامعه می شود. یکی از علل ناکارآمدی سیستم هم همین مسئله است.

این استاد دانشگاه تهران در مورد اینکه چرا فضای دیالوگ و گفتگوی فکری در جامعه رونق نمی گیرد، تصریح کرد: برای اینکه فعالیت سازمان های مردم نهاد در سالهای اخیر هم در سطح و هم در ادامه فعالیت، متوقف شده است. جامعه مدنی جامعه ای است که نقش ارزنده و بارزی به سازمانها و انجمن های مردم نهاد می دهد که یکی از آنها احزاب است. با اینکه الان در مجلس شورای اسلامی قانون احزاب مطرح است ولی سالهای سال است که این امر متوقف مانده و بایستی که فعالیت انجمن های مردم نهاد و سازمان هایی که تشکیلات سیاسی دارند تعریف شوند. باید در قانون مطبوعات تجدید نظر کنیم. فضایی که رئیس جمهور هم تأکید کرده یعنی فضای گفتمان و دیالوگ باید در جامعه برقرار شود و مقام معظم رهبری هم بحث کرسی های آزاد اندیشی و نظریه پردازی در دانشگاه ها را مطرح کردند که باید در جامعه زمینه آن فراهم شود. این فضا باعث می شود که بر مشکلات فائق آییم.

این محقق و پژوهشگر مسائل فرهنگی ادامه داد: در جامعه بسته، نخبگان سهم اندکی در بهره وری و تولید ناخالص ملی دارند و بیشتر جذب جامعه جهانی می شوند.

استاد دانشگاه تهران در مورد اینکه چگونه می توان مناظرات و بحثهای علمی را در جامعه رونق بخشید هم تصریح کرد: با اهمیت دادن به انجمن ها و سازمان های مردم نهاد، جامعه مدنی شکل می گیرد و در جامعه مدنی دیالوگ برقرار است. دیالوگ به مفهوم  این که فرصتی است برای مردم تا از مسئولین سوال کنند. مردم از طریق نمایندگان شان در مجلس شورای اسلامی و توسط احزابی که افکار طبقه خاصی از جامعه را نمایندگی می کنند از مسئولین سوال می کنند. باید دیالوگ بین مردم و مسئولان برقرار شود. رئیس دولت تدبیر و امید هم معتقد است از طریق دیپلماسی فرهنگی بویژه در داخل و با دیپلماسی عمومی می توانیم ابتدا بین نیروهای داخل کشور و سپس با دولتها و ملت های دیگر دیالوگ برقرار کنیم.

این محقق و پژوهشگر علوم سیاسی افزود: تأسیس مرکز گفتگوی تمدن ها کار مفیدی بود که باید پی گرفته شود. وقتی در داخل به این کار موفق شویم در محیط بین الملل هم می توان با دیپلماسی فرهنگی و در نهایت دیپلماسی عمومی با دولت ها و ملت های دیگر گفتگو داشته باشیم.
منبع: مهر

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • SMAH1 ۱۷:۰۷ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۶
    0 0
    اینکه باید هوای نخبه ها رو داشت،خیلی خوبه ولی یک سئوال اساسی است که هیچ کس جواب درست بهش نمی ده! «نخبه کیه؟»!!!! ظاهرا در قوانین ما،جواب این سئوال داده شده (نفرات برتر کنکور،نفرات برتر دانشگاه،مدال آوران جهانی و المپیک و ...) ولی واقعا این جواب درسته؟!!!! مثلا آیا واقعا یک نفر برتر رشته مهندسی مکانیک می تونه یک ماشین رو راحت تعمیر کنه؟ به نظرتون سئوال من خیلی بی ربطه (مهندس مکانیک کجا و یک مکانیک ساده ماشین کجا) ولی واقعا این توانایی رو دارد که از مکانیک ماشین سر در بیاره؟ حتما جواب منفیه،یعنی معمولا مهندس مکانیک توانایی تعمیر ماشین رو نداره.در واقع باید ابتدا در مورد ماشین و جزئیات آن ماشین خاص بررسی بکنه و بعد از چند ماه بتونه بگه مشکل ماشین کجا!ولی یک تعمیر کار ماهر به سرعت می تونه این کار رو بکنه! نکته مسئله اینجاست که هر کسی در کاری نخبه است یعنی یک کار رو خوب انجام می ده ولی الزاما بهترین اون کار نیست.آقا واقعا یک مکانیک ماشین ماهر، نخیه نیست؟ من یک افغانی رو میشناسم که الان در شرکت بنز کاری رو می کنه که مهندسین معظم این شرکت نمی تونن! این اقغانی داره صافکاری می کنه و جالبه که کلی احترام داره و همه بهش می گن مهندس! من دوستی دارم که برنامه نویسه (همکار خودم) و هوس مهاجرت داره ولی من اصلا سطح کارش رو قبول ندارم (به قول خودش روش تف مال-در مال-ماست مال استفاده می کنه).من دیپلمه ای رو دیدم که می خواست مهاجرت کنه و توانایی بخصوصی نداره به غیر از اینکه خیلی حرف می زنه!من مهندسی رو دیدم که مدیر شبکه کامپیوتری است (در رشته غیر تخصصی اش کار می کنه و البته این دوره ها رو هم نگذرونده) و می خواد مهاجرت کنه! خلاصه توی این دوره زمونه،هر کسی می خواهد مهاجرت کنه و فکر می کنه استعدادش در اینجا تلف شده بدون اینکه واقعا به این فکر کنه که توانایی خاصی داره! اینکه به نخبه علمی برسیم خوبه،اینکه به نخبه ورزشی برسیم خوبه ولی خیلی از نخبه های جامعه هستند که بدون هیچ گونه ادعایی دارند کار زندگی می کنند.من مهندسی رو میشناسم که دستگاه های پیشرفته الکترونیکی رو می تونه طراحی کنه و بسازه ولی هیچ کس به او نخبه نمی گوید. شاید اگر خیلی ها فرصت تحصیل پیش استادهای معتبر نظیر برخی اساتید صنعتی شریف و .. را داشتند حتما نخبه می شدند ولی نشدند!در واقع ایران سرشار است از نخبه هایی که کسی نمی شناسدشان و نخبه هایی که واقعا نخبه نیستند! دوست برنامه نویسی دارم که 24 سالشه! به جرات می تونم بگم که از نظر سطح فنی اگر از خیلی از اساتید دانشگاه های درجه یک ما، برتر نباشد،کمتر نیست ولی انقدر درگیر زندگی شده است که می ترسم استعدادش هدر برود.برنامه ای نوشته است که آنقدر بهش گیر دادند تا آخر ناامید شد! دل پری از برخی اساتید دارم که فقط یک چیز تئوریک خوانده اند و اصلا نیمدانند در مورد چی حرف می زنند.و وقتی به انها بگویند نخبه ،...بگذریم! ابتدا باید یک «نخبه سنج» اختراع کنیم،نه اینکه بگوییم به نخبه ها بها دهیم ولی در عمل رانت هایی برای افراد خاص ایجاد کنیم!

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس